پرشانپرشان، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره

پرشان

واكسن آنفولانزا

و اما بالاخره بعد از پيگيري هاي مكرر واكسن آنفولانزا رو توي داروخونه هلال احمر پيدا كردم و سريع به بابا حميد تلفن زدم تا بره برات بگيره. خلاصه از اونجايي كه اين واكسن بايد جاش خنك باشه و توي ظرف يخ حمل بشه ما اين كار رو انجام داديم و فرداش برديم نزديك خونه و واكسن رو برات زديم يه كوچولو گريه كردي و اما زود آروم شدي.   دوستت دارم خوشگلم
29 مهر 1392

پرشان در تبريز

عزيزمممممممم؛ ما تصميم گرفتيم كه تعطيلات خرداد نود و دو رو در تبريز خونه عمو مسعود بگذرونيم خلاصه قرار شد با عمو سعيد بريم اونجا با وجود دوازده ساعت راه كه تا اونجا به خاطر ترافيك شمال داشتيم تو خيلي پسر خوبي بودي و خيلي ما رو اذيت نكردي . خدا رو شكر اونجا هم خيلي بهت خوش گذشت و كلي با رادين و نيايش بازي كردي. و خدا رو شكر ارتباطت با بچه ها خيلي بهتر شده. خيلي دوستت دارم ...
27 مهر 1392

تولد دو سالگيت مبارككككك

شايد تو دنيا يك نفر باشي ولي براي من همه دنيايي   نفس مامان دو سال از با هم بودنمون گذشت البته به جز اون نه ماه شيرين. دو ساله كه در هوايي كه تو نفس مي كشي نفس مي كشم و از خدا مي خوام اين عشق كوچولو رو براي ما حفظ كنه انشاالله. عزيزم تولد دوسالگيت هم به خوبي و خوشي برگزار شد برات از ديانا تم انگري بردز رو كه مورد علاقته سفارش داديم و وسايل قشنگت رو به ديوار زديم و خيلي خوشت اومد. مهموناي كوچولت هم كه النا، فرنيا، شان‌آي، مهرسا،نيكو  و ارشيا بودن كلي با هم ديگه آتيش سوزوندين و ما از دستتون خنديديم سر تاب دعواتون مي شد سر بادكنك دعواتون مي شد سر آبميوه من هم كه تجربه بودن چند تا بچه كنار هم رو نداشتم هنگ كرده بودم. ب...
15 مهر 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پرشان می باشد